سریال روزگارانی در چوکوروا قسمت 390: روزگارانی در چوکوروا روایت دو جوان به نامهای ییلماز (اوغور گونش)و زلیخا (هلال آلتینبیلک) در دهه هفتاد میلادی در استانبول عاشق هم هستند. زلیخا به همراه برادر و خواهر زاده اش زندگی میکند و ییلماز یک پسر فقیر است که به همراه استادش زندگی و کار میکند، زلیخا خیاط است و دلش میخواهد با معشوقش ییلماز ازدواج کند. برادر زلیخا اهل قمار است و روی زلیخا قمار میکند و در قمار میبازد وقتی ایلماز این مسئله را متوجه میشود، دست به کشتن مردی می زند که با برادر زلیخا قمار کردهاست و میخواهد زلیخا را ببرد. ایلماز برای اینکه گیر پلیس نیفتد میخواهد از استانبول برود اما زلیخا هم با او میرود و هر دو به شهری در جنوب ترکیه بنام آدانا فرار می کنند.